Select Language رفیق
کلبه محبت
رفیق

شب هایم دیگر صبح نمیشود

روزهایم هم شب شده اند

دیگر هیچ طعمی لبخند بر لبانم نمی نشاند

همه چیز طعم تلخی گذشته های دور و

طعم ترس از اینده های مبهم میدهد

روزهاست دیگر نه سخن میگویم و 

نه همسخنی می جویم.....

گاهی با ان تکه سنگ که در زیر ان بخواب رفته ای سخن میگویم

کاش بیدار میشدی و باز جوابم  را میدادی....

یا کاش من هم در کنار تو به ارامش برسم

خسته ام......دنیا جای من نیست....




برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







چت تلگرام